کد مطلب:314446 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:276

شفای سرطانی و باردار شدن عقیم از این آب و تربت
5. حیفم آمد این مطلب را در اینجا نیاورم، ولو نقل آن گاه برایم درد سر دارد. وقتی از كربلا بازگشتیم، شخصی آمد و تقاضای آب فرات و تربت كربلا نمود. مقداری ترتب نزدیك خیمه گاه و از این آب كه آورده بودم به او دادم و رفت. بعدا تلفنی



[ صفحه 391]



به من مطلبی را خبر داد كه بعدا حضورا شنیدم كه از نظرتان می گذرد: گفت:

من برای خودم آب و تربت را گرفتم، ولی خانواده ای كه هفت سال بود از زندگی زناشوئی آنها گذشته بود، خبردار شدند و از من تقاضا كردند این آب و تربت را به آنها بدهم. منهم آب و تربت را كه در شیشه ی كوچكی بود به آنها دادم. این قصه در روستای سرابی تویسركان كه متصل به شهر شده اتفاق می افتد و از سوی دیگر مردی در تهران كه مدتی به سرطان مبتلا بوده و تحت معالجه واقع شده و خوب نشده متوسل به اهل بیت می شود و بعد مدتی در خواب می بیند به جایی رفته در مسجدی (به نام مسجد ابوالفضل شاید) به افراد آب فرات و تربت امام حسین علیه السلام می دهند، قدری هم به او می دهند كه بیماری اش خوب شود. وقتی بیدار می شود، بعد چند روز به روستای سرابی تویسركان می آید. جهت دیدار به منزل دوستش می رود. می بیند شیشه كوچكی در تاقچه است، می پرسد این چیست؟ گفته می شود آب فرات و تربت كربلاست. یك باره به یاد خوابی كه در تهران دیده می افتد و تقاضا می كند كه از این آب و تربت به من بدهید و خوابش را نقل می كند. شاید هر كدام به اندازه ی یك قاشق چای خوری میل می كند.

1- مرد؛ 2- همسرش؛ 3- بیمار سرطانی كه میهمان بوده.

هم زن و شوهر بچه دار شدند كه الآن فرزند آنها حدود یكسال بیشتر است و هم بیمار خوب شد و شفا یافت. من در جایی منبر می رفتم، گفتند آن خانم كه بچه دار شده اینجاست، من او را با بچه اش دیدم و بچه را بغل كردم و به تعدادی از دوستان اهل بیت نشان دادم كه از بركت تربت امام حسین علیه السلام و آب فرات به بعض موالیان خود چه عنایاتی می كنند و الحمدلله علی نعمائه.

قم - سید اباصالح (احسان الله)

سبزواری تویسركانی



[ صفحه 392]